نغمه دل آخرین مطالب
نويسندگان پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : مرتضی
قربون اون وقتایی که دهات بود
تو جیبا جای آیفون، آبنبات بود کشککی و دوغکی بود غذاها نه با پنیر موزارلا و با سالسا تیریپ آدما شبیه هم بود رنگ حسادت تو نگاها کم بود مرده سیاه سوخته و زن خپل بود بچه همش میون کوچه ول بود خبر نبودش از بوتاکس گونه تتوی دور ناف و خال چونه مردونگی حریم و حرمتی داش کدوم پسر ابروهاشو بر می داش کوچیگ بزرگی بود و حرمتی بود تو هر بلایی هم یه حکمتی بود نماز خوناش تو مسجدا خوش بودن عرق خوراش تو پستو و پش بودن کولر نبود که هی آبش سر بیاد یا فیلمامون از کانالش در بیاد شیشه نوشابه ی کو کا کولا یه دلخوشی بود نه یه دراکولا معنی واژه ها هنوز اصیل بود خنده هامون ساده و بی دلیل بود گرما و سرما همش از خدا بود باور مردم از سر صفا بود بی بی و دایزه و شاباجی هامون آدم بودن نه یه اکانت داغون معلوم نشد چطور رسیدیم اینجا که موندیم اینطوری تو جمع و ...تنها یه چی اومد خوبیا رو سوا کرد بساط خنده هامونو هوا کرد بی حیایی، بی وفایی، نامردی یهو نشست جای صفا و مردی توی کدوم چاه کذایی افتاد خنده های بچگی هامون استاد ... قربون اون وقتایی که دهات بود تو جیبا جای آیفون آبنبات بود نظرات شما عزیزان:
LIIIIIIIIIIIIIIKE
![]() عسل
![]() ساعت13:47---9 دی 1392
![]() عسل
![]() ساعت14:36---6 دی 1392
![]() کم پیدا شدین؟؟ پيوندها
|
|||
![]() |